یا أیها العزیز مسنا و أهلنا الضر ...
آقای من، عزیز عالم وجود، بر ما رحم کن که حتی بضاعة مزجاتی نداریم. شرمنده از گناهیم و سر به زیر انداخته، سر تا پا ادعائیم و حتی کلافی برای خریداریت نیندوخته ایم. نمی دانم با چه رویی در صف گدایانت آمده ایم، مایی که از نادانی چاه غربت را برایت پسندیده ایم، مایی که بودنت را فراموش کرده ایم، مهربانی هایت را نادیده انگاشته ایم، فقط گهگاه بر پیراهن غربت آلودی که خودمان برایت رنگینش کرده بودیم با خون دلت، گریه کردیم.
اما حالا به این نتیجه رسیده ایم که می خواهیمت، همانگونه که لب تشنه آب را، شاید این هم برای خودمان باشد، شاید از فقر و گرسنگی به جست و جویت آمده ایم، گرسنه ی محبت خدا شده ایم، تشنه ی باران رحمتیم، آخر بعد از تو ما فقط قحطی دیده ایم؛ قحطی نور، حتما خبر داری که در ظلمتکده ی دنیا چه می کشیم؟ آقا، هر صبح با ایمان از خواب بیدار می شویم، اما شب که می شود از ایمان خبری نیست(1)، کجا جایش گذاشته ایم، خدا می داند!!!
آخر آقا جان دینداری سخت است، مانند گرفتن پاره های آتش در دست؛ بلکه سخت تر. انگار تمام نیروها دست به دست هم داده اند تا دین را از ما بگیرند، از شیطان و سپاهش گرفته تا نفس سرکشمان که نیرویش به واسطه ی گناهانمان روز به روز بیشتر می شود، تا حتی پدران و مادرانمان که طبق گفته ی رسول خدا(ص) ما را ناخودگاه از دین منع می کنند، شاید چون دست ظریف ما را در حد آتش نمی بینند. دقیقا مصداق جوانهای آخرالزمانی شده ایم، مگرنه...
در به در به دنبال فهمیدنت، به دنبال درک حضورت می گردیم، هر چند هر لحظه می توانیم احساست کنیم، اما نمی توانیم طعم حضورت را توصیف کنیم،به همین دلیل دین ما را انکار می کنند، رنگ نگاهت را انگار کسی نمی داند، اما هر چه هست آنقدر جذاب و زیباست که آتش را در دستهایمان احساس نمی کنیم، برای چیدن گل حضورت حاضریم تمام تیغهای تمام درختهای قتاد(2) را بکنیم.(3)
بیابان گردی را سخت ترین آوارگی می نامند، اما مولایم آگاهی که حاضریم تمام هستی مان را بگذاریم و به بیابان پناه ببریم، می خواهیم شبیه خودت شویم. مولا یاریمان کن که از ما هیچ جز زشتی به بار نمی آید، هر چه برای ظهورت می کاریم شیطان به لحظه ای خراب می کند و چیزی برای درو نمی ماند، شاید چون هنوز سرتاپای وجودمان را خاکهای دنیا گرفته، ما هنوز نتوانسته ایم روح خدایی را که در ما دمیده شده پیدا کنیم، ما هنوز اسیر آب و گلیم، خودت یاریمان کن یا أیها العزیز...
پی نوشت:
1ـ غیبت نعمانی، باب 12، ح12؛ معرفت امام عصر(ع)، ص300 /// 2- قتاد نام درختی سخت است که خارهای آن مانند سوزن است. و در عربی برای کارهای بسیار سخت و دشوار، تراشیدن خارهای قتاد با دست، به عنوان ضرب المقل به کار می رود. /// 3- اصول کافی، ج1، ص335؛ معرفت امام عصر(ع)، ص305
کلمات کلیدی: آل یاسین